دل دور از گنا هم داده این عشق
دو چشمونت یه شب آتش به جون زد
خیال کردم پناهم داده این عشق
چون غنچه ی گل قرا به پرداز شود
نرگس به هواى مى قدح ساز شود
دید مجنون دختری مست و ملنگ
در خیابان با جوانانی مشنگ
خوب دقت کرد در سیمای او
دید آن دختر بُود لیلای او
با دلی پردرد گفتا این چنین
حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)
من شنیدم تازگی چت می کنی
با جوانی اهل تربت می کنی
صفحه قبل 1 صفحه بعد